یکی از یادداشتها همیشه یکی هست که تو را بزند؛ همین که شروع کنی به تاتی تاتی و دور و برت چهار تا بچهی قد و نیمقد ببینی و شروع کنی به ذوق کردن. پسر یا دختر کوچولویی پیدا میشود که موهایت را بکشد، پا بیندازد جلوی پایت که بخوری زمین، صندلی را از زیر ت بکشد، بهت لگد بزند، ناغافل یک چک بزند توص صورتت، سرت جیغ بکشید. قلدرها همه جا هستند. از همان کودکی یکی هست که به تو زور بگوید. تا دیر نشده بهتر است بگویم من هم یکی از آن هیولاهای کوچک بودم. کوچه ها تاریکن دکونا بسته ان
یک بازی که دلم نمیخواهد در آن شریک باشم.
هیچ کس شبیه مادربزرگ نیست.
یکی ,تاتی ,بکشد، ,تو ,هست ,کنی ,هست که ,شروع کنی ,یکی هست ,کنی به ,یکی از
درباره این سایت