محل تبلیغات شما
شماره 2 شکمم سفت شده و کمرم درد می‌کند، مثل تکه چوب خشکی که هر آن ممکن است تکه پاره شود . با اين حال منظره خوب است. دريا آرام و سياه رو به رويم است. بدون موج. بدون مه. بدون جست و خيز. كشتي‌ها با آسايش خاطر تور ماهيگيري خود را در آب پهن کرده اند. نور زرد، نارنجی و قرمزشان چشمک می‌زند. در حیاط رو به رو مرد جوانی با سگ هاسکی‌اش توی حیاط بازی می‌کند. سگ زیبا و بازیگوش است. پارس نمی‌کند و خودش را مدام مي‌اندازد توي بغل مرد.

کوچه ها تاریکن دکونا بسته ان

یک بازی که دلم نمیخواهد در آن شریک باشم.

هیچ کس شبیه مادربزرگ نیست.

رو ,حیاط ,مرد ,تکه ,هاسکی‌اش ,توی ,رو به ,با سگ ,جوانی با ,رو مرد ,به رو

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها