امروز داشتم به این فکر میکردم که من از خوندن داستان خوشم میاد. موقع خواندن داستانها فکرم بازه. دلم میخواد از قصهای که میخونم خوشم بیاد. دلم میخواد بلند شم و برای نویسنده دست بزنم و جیغ و هورا بکشم. دلم نمیخواد یک خودکار بگیرم دستم و ملا نقطهای زیر هر جمله یک خط بکشم حالا یا هایلایت کنم که به به. چه ایراد بگیرم که پس کو ریتم و عرض و طول داستان؟ دلم میخواد پاشم به نویسندهاش زنگ بزنم و بگم آفرین گل کاشتی. نه اینکه بردارم و فوراً بنویسم اینم یک نویسندهی دیگه که بهتره بره غازشو بچرونه. موفقیت هر نویسندهای منو خوشحال میکنه. دلم میخواد همهی نویسندهها برنده باشن. همشون چیزهایی رو بنویسن که روز اول باعث شده به خاطرش شروع کنن. مثلا بوکوفسکی غرهاشو بنویسه، موراکامی از دنیای ناخودآگاهش بنویسه، داستایوفسکی با شیطان برقصه، سلین برداره و دنیا رو به فحش بکشه، برشت غصه بخوره، فلوبر از خواست های متناقض بنویسه، مدرس صادقی از فردیت بیچاره آدمها، گلی ترقی از نوستالژی هاش، مندنی پور قصه های پر از رنج عاشقانه اش رو تعریف کنه، احمد محمود از جنوب پر حادثه بنویسه، ساعدی از اضطراب بنویسه، چوبک از تنهایی، سالینجر از سرگردانی بنویسه، منایی از ویرانی بنویسه، کامو از سقوط بنویسه، قاده السمان از شهرش، صادق هدایت از زن اثیری، فردوسی از جنگ و بازی پادشاهان، کرول اوتس از زندگی تو خونه های شیشه ای بنویسه، ایشی گورو از جادوی موسیقی، مارگارت ادوود از ترس، ایزابل آلنده از تاریخ عجیب، ساموئل بکت از هیچ اندر هیچ، مولانا از من گنگ خوابیده و خلقی تمام کر».
از خودم میپرسم دعوا سر چیه؟ اینکه کی بهتر مینویسه؟ یا اینکه کی چیزی رو مینویسه که من میپسندم؟ یا طوری مینویسه که مورد علاقهی منه؟ چرا نمیشه همشون رو دوست داشت؟ منظورم اینه که بیشتر کتابها، نه همشون، اما خیلیهاشون به یک دلیلی نوشته شدن، زادهی یک رنجان، یک تولد، یک خواست یا تجربهی شدید. چرا نمیشه اونها رو پیدا کرد؟ گشوده بود در مقابلشون؟ همیشه باید دستهبندی کرد؟ همیشه باید خوبها و بدها قائل شد؟ فاخرها و آشغالها؟ پس تکلیف دنیای بین خطوط چی میشه؟ تکلیف زیباییهای نهان که تو اعمال سلیقهها گم میشن چیه؟
دعواهای زیادی هست توی دنیا که نمیفهمم. مسئله این نیست که جنگ از اساس چیز ابلهانه ای هست. قضیه اینه که هر چیزی تو دنیا وجود داره که باشکوهه و آدمو از آدم بودنش سرافکنده نمی کنه، فوری محل نزاع میشه. فوری وارد ورطه ی انحصارطلبی و باند بازی و نقد و نصیحت های خرکی میشه.
بنویسه، ,یک ,رو ,دلم ,های ,میخواد ,دلم میخواد ,همیشه باید ,بزنم و ,چرا نمیشه ,اینه که
درباره این سایت